توليد چيست؟
فردريک انگلس سه روز بعد از مرگ کارل مارکس در روز هفده مارس 1883 در گورستان هايگيت لندن اين چنين گفت:
"چهارده مارس يک ربع به ساعت سه بعدازظهر بزرگترين انديشمند روزگار ما از انديشيدن باز ايستاد. فقط دو دقيقه او را تنها گذاشته بوديم. همين که به اتاق آمديم ديديم که آرام روي صندلي خوابيده است اما اين بار براي هميشه. مرگ اين انسان، براي پرولتارياي رزمنده اروپا و آمريکا و براي تاريخ علوم، ضايعهاي بود که آن را نميتوان سنجيد. همانطور که داروين قانون تکامل جهان ارگانيک و موجود زنده را باز نمود. مارکس قانون تکامل تاريخ بشر را باز نموده است. اين نکته ساده که مردمان پيش از آن که بتوانند به سياست، دانش، هنر، دين و جزء اينها به پردازند در وحلهي نخست بايد بخورند، بياشامند، خانه داشته باشند و جامه بپوشند، نکته سادهاي که زير لايههايي از تصورات مذهبي و ايدهآليستي از ديده پنهان مانده بود."
نکته بسيار مهمي که انگلس در اين سخنراني به آن اشاره دارد اين است که انسانها قبل از هر کار ديگري بايد نيازهاي مادي مانند خوراک، پوشاک، مسکن و ... خود را تهيه نمايند، تا بتوانند همانند موجودات زنده ديگر، رشد کنند و همانند خود را توليد نمايند. براي انجام اين نيازهاي ابتدايي هيچ راهي وجود ندارد به غير از اين که انسان بايد، اين نيازها را از طريق کار عضلاني و کار فکري توليد نمايد.
تفاوت انسان با حيوان در چيست؟ شاخص اصلي انسان با موجودات ديگر در توليد است. توليد رمز برتري انسان بر موجودات زنده ديگر است. توليد راز و رمز تکامل جامعه بشري را در خود نهفته دارد. توليد شاهکار انسان است. انسان است که توليد ميکند و شيوه توليد خود را تغيير و تکامل ميدهد و به پيش ميرود.
هيچ موجود زنده ديگري قادر به توليد و تکامل شيوهي توليد خود نيست. زنبور عسل بر اساس يک رفتار غريزي و خودبخودي (مانند لانه سازي پرندگان)ميليونها سال است که اين کارش را تکرار ميکند و هيچگونه پيشرفت و تکاملي در شيوهي توليدش ابداع نکرده است. تفاوت انسان با حيوان در توليد، ابداع و تکامل شيوهي توليد است.
انسان براي ادامهي حيات خود مجبور است که توليد کند. انسانهاي نخستين با ابزارهاي ابتدايي و سادهاي که ميساختند، توليد ميکردند. محصولات توليدي آنها هم ساده بود. با آن ابزارهاي ساده به شکار حيوانات و جمعآوري ميوهها و دانههاي خوراکي که در طبيعت موجود بود، ميپرداختند و نياز غذايي خود را برطرف ميکردند.
اما با پيشرفت و تکامل ابزارهاي توليد، توليد و شيوهي توليد هم تغيير کرد. مثلا" يک کارخانه را در نظر بگيريد. در اين کارخانه تمام چيزهايي که براي توليد لازم است وجود دارد. از ساختمان و ابزار مناسب براي توليد گرفته تا مواد خام و کمکي و غيره. اما آيا همينها براي توليد کافي است؟ اگر کارگران يک باره دست از کار بکشند، اين کارخانه با تمام وسايلش ميتواند خودبخود کاري انجام دهد و محصولي توليد نمايد؟ و آيا کارگران بدون کارخانه و کليهي وسايل آن ميتوانند دست به توليد بزنند؟ به هيچوجه؛ چيزي به خودي خود توليد نخواهد شد؛ انسان نميتواند دست روي دست بگذارد و بدون اين که کاري انجام دهد کالاي مورد نيازش را بسازد.
ادامه دارد
نظرات شما عزیزان: